استراتژی های ST: شرکت ها با اجرای این استراتژی ها می کوشند با بهره گرفتن از نقاط قوت خود اثرات ناشی از تهدیدات موجود را کاهش داده یا آن ها را از بین ببرند. (همان منبع)

 

استراتژی های WT: سازمان هایی که این استراتژی را به کار می گیرند حالت تدافعی به خود می گیرند و هدف از این استراتژی کم کردن نقاط ضعف داخلی و پرهیز از تهدیدات ناشی از محیط خارجی است. در واقع چنین سازمانی می کوشد برای حفظ بقای خود از فعالیت های خود بکاهد (استراتژی های کاهش یا واگذاری) در شرکت‌های دیگر ادغام شود، اعلام ورشکستگی کند و یا سرانجام منحل شود. (دیوید، ۱۳۹۰)

 

ویژگی های مدل SWOT این است که مدل SWOT یکی از ابزارهای مهم مدیریت استراتژیک است که در فرایند تجزیه و تحلیل محیطی و و درونی و خلق استراتژی های متناسب با شرایط محیطی و درونی به کار برده می شود. هر چند کاربرد رایج این مدل اصلاً مربوط به برنامه ریزی استراتژیک سازمان های تولیدی و خدماتی است، ویژگی های منحصر به فرد آن، این امکان را فراهم می آورد تا در تجزیه و تحلیل های موضوعات مختلف در سطح فرا سازمانی نیز به کار برده شود. این ویژگی ها شامل موارد زیر است :

 

۱- جامعیت : این مدل با در نظر گرفتن عوامل محیطی و درونی و مقایسه آن ها با و کمک به خلق استراتژی های متناسب با آن ها، از جامعیتی برخوردار است که سایر ابزار های مدیریت استراتژیک فاقد آن هستند.

 

۲- انعطاف پذیری : این مدل در شرکت های تولیدی، شرکت های خدماتی، سازمان های غیر انتفاعی و دولتی، تحلیل مسائل کلان یک جامعه و کشور و تجزیه و تحلیل موضوعات مختلف کاربرد دارد.

 

۳- مدل SWOT به حل یک سؤال بنیادی در انتخاب استراتژی کمک می‌کند. مقصود اصلی استراتژی طبق این مدل استفاده از یک موقعیت قوی یا غلبه بر یک موقعیت ضعیف است. (پیرس و رابینسون، ۱۳۸۵)

 

۴- مدل SWOT توانایی نمایش ارتباط فیمابین عوامل مختلف را دارا است. با افزایش تعداد عوامل و پیچیده شدن ارتباطات می توان با بهره گرفتن از آن این ارتباطات را تجزیه و تحلیل نمود.

 

(علی احمدی و دیگران، ۱۳۸۶)

 

۵- مدل SWOT از نظر مفهومی بسیار ساده است و استفاده زا آن به سهولت و یا سرعت امکان پذیر و بسیار سودمند است. (برایسون، ۱۳۷۲)

 

آلبرت هامفری[۵۳] (۱۹۷۰-۱۹۶۰) استاد دانشگاه استانفورد، یک پروژه تحقیقاتی وسیع با عنوان فورچون ۵۰۰ را در ایالات متحده آمریکا هدایت کرد. تحلیل SWOT از یکی از تحقیقات او در این پروژه نشأت می‌گیرد که در آن ذینفعان سازمان با این مدل تحلیل گردیدند. اما هیچ اثر خاصی با عنوان روشن در این زمینه به نام او چاپ نگردیده است.

 

کینگ[۵۴] (۲۰۰۴) ارائه مدل SWOT را به نقل از هابربرگ[۵۵] (۲۰۰۰) به دانشگاه هاروارد در دهه ۱۹۶۰ نسبت داده است. ترنر[۵۶] (۲۰۰۲) این مدل را متعلق به انسوف[۵۷] (۱۹۸۷) می‌داند، زیرا وی معرف ماتریس انسوف بوده است. کوخ[۵۸] (۲۰۰۰) مشارکت وی ریچ[۵۹] (۱۹۸۲)، دیل ترای[۶۰] (۱۹۹۲) و ویلان و هانگر[۶۱] (۱۹۹۸) را در این مدل بیان داشته است، لیکن هیچ یک از محققین وی ریچ را به عنوان مبدع مدل معرفی نکرده است. ویلان و هانگر (۱۹۹۸) مدل SWOT را به منظور شناسائی شکاف ها و وفاق های[۶۲] بین شایستگی ها و منابع داخلی با محیط تجاری سازمان به کار بردند. شینو[۶۳] (۲۰۰۶) تلفیق SWOT و AHP را به منظور رتبه‌بندی و تعیین اولویت‌های هر عنصر با بهره گرفتن از نرم افزار به کار برد.

 

رشد علاقه به SWOT با مقاله پاناگیوتو[۶۴] (۲۰۰۳) شدت یافت. او چارچوب مشاهدات استراتژیک تلسکوپی[۶۵] را به منظور شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها ارائه کرد. او اعتبار SWOT را به دو تن از اساتید دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد، آقایان جورج آلبرت اسمیت و سی رونالد کریستین سن[۶۶] (دهه ۱۹۵۰) می‌داند نه به آلبرت هامفری استاد دانشگاه استانفورد. کمی بعد استاد دیگری از همان دانشگاه آقای کنت آندروز[۶۷] (دهه ۱۹۵۰) کاربردهای مدل را توسعه داد. تخصص همه این اساتید، استراتژی سازمان در امور بازرگانی بود. توسعه این مدل همچنان ادامه یافت تا امروز که ما نیز از آن بهره می بریم. ( فرایزنر، ۲۰۰۹)

 

۲-۴- پیشینه تحقیق :

 

۲-۴-۱- تحقیق های داخلی :

 

ناهید و گلابی (۱۳۹۱) تحقیقی تحت عنوان توصیفی از استراتژی کارآفرینی سازمانی بر اساس مدل موریس به انجام رسانده اند. هدف این تحقیق بررسی کتابخانه ای نحوه تدوین استراتژی کارآفرینی بر اساس مدل موریس بوده است. روش تحقیق از نوع کاربردی و کتابخانه ای بوده است. ‌بنابرین‏ در این تحقیق سعی شده است تا با بهره گرفتن از روش کتابخانه ای ضمن مطالعه کتب و مقالات مرتبط، به بررسی سیر تکوین مفهوم سازی کارآفرینی سازمانی و دلایل پیدایی کارآفرینی سازمانی اشاره نموده و سپس با طرح اهمیت کارآفرینی سازمانی و تعاریف آن، با تمرکز بر تأثیر کارآفرینی سازمانی بر استراتژی های سازمان، در نهایت با معرفی مدل موریس، توصیفی از استراتژی کارآفرینی سازمانی که در طی این مدل تشریح می‌گردد، ارائه شود.

 

رضائیان و نائیجی (۱۳۹۱) تحقیقی تحت عنوان هوش فرهنگی در تعامل با کارآفرینی استراتژیک به انجام رسانده اند. در این تحقیق برای ارزیابی هوش فرهنگی، ابزار سنجشی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی تدوین شده است که آن را مقیاس ایرانی هوش فرهنگی می نامیم. همچنین رابطه ابعاد هوش فرهنگی با کارآفرینی استراتژیک نیز بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق را آن دسته از مدیران و کارشناسان صنایع نفت، گاز و پتروشیمی تشکیل می‌دهند که سابقه حداقل سه سال تعاملات بین‌المللی فرهنگی و دو مسافرت خارج از کشور را داشته باشند، که در نهایت ۴۱۳ نفر به عنوان نمونه آماری تحقیق شناخته شدند. داده های به دست آمده با تحلیل عاملی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که هوش فرهنگی مشتمل بر سه بعد ادارکی، ارتباطی و انطباقی می‌باشد. همچنین، نتایج تحقیق نشان می‌دهد که در جامعه ایران، متغیرهای جمعیت شناختی مانند جنسیت، سن، سطح تحصیلات و سابقه تعاملات فرهنگی، با برخی جنبه‌های هوش فرهنگی ارتباطی قوی دارند. در نهایت، نقش هوش فرهنگی به عنوان یکی از عوامل کلیدی مؤثر بر کارآفرینی استراتژیک شناسایی شد که این امر، بیانگر لزوم توجه به قابلیت های هوش فرهنگی در مدیران برای انجام فعالیت های کارآفرینانه در محیط های چند فرهنگی می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...